بررسی الگوهای پرورش انبوه کفشدوزک Cheilomenes sexmaculata (Fabricius) بر اساس مطالعات جمعیت نگاری

عنوان دوره: بیست و دومین کنگره گیاهپزشکی ایران
نویسندگان
دانشگاه تربیت مدرس تهران
چکیده
کفشدوزکCheilomenes sexmaculata (Fabricius) (Coleoptera: Coccinellidae) یکی از عوامل مهم کنترل بیولوژیک آفات در نقاط مختلف دنیا به خصوص شرق آسیا می‌باشد که فعالیت آن به عنوان یک شکارگر پلی‌فاژ ‌روی گونه‏های مختلف شته و پسیل گزارش شده ‌است. باروری بالا و تغذیه زیاد این کفشدوزک، آن را به ‏عنوان یک عامل کنترل بیولوژیک مفید و مؤثر قرار داده است. در برنامه‌های پرورش انبوه باید چندین نکته از جمله طراحی ساختار برای پایش مناسب تولید و ارزیابی کیفیت حشرات مفید، سن بهینه برای حذف حشرات بالغ و نرخ برداشت از مرحله مورد هدف از کلنی مد نظر قرار گیرد. در این مطالعه بررسی مدل‌‌های پرورش انبوه بر اساس فرمول‌های ارایه شده توسط Carey (1993) و با استفاده از نتایج جدول زندگی این شکارگر روی سه میزبان شته جالیز Aphis gossypii Glover، پسیل پسته Agonoscena pistaciae Burckhardt and Lauterer و تخم پروانه آرد Ephestia kuehniella Zeller در شرایط آزمایشگاهی در دمای 1 ± 5/27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10 ±50 و دوره روشنایی و تاریکی، 16 و 8 ساعت مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، نرخ برداشت برای شکارگر روی سه میزبان به ترتیب 996/0، 996/0 و 982/0 ارزیابی شد. سن برداشت از کلنی برای رها سازی این دشمن طبیعی، اولین روز ظهور حشرات بالغ در نظر گرفته شد که برای کفشدوزک‌‌های پرورش یافته روی میزبان‌های شته جالیز و پسیل پسته روز دهم و برای تخم پروانه آرد روز یازدهم بود. همچنین سن حذف افراد از کلنی پرورش به ترتیب 30، 31 و 32 روز از طول عمر شکارگر در نظر گرفته شد. توزیع سنی پایدار جمعیت در مرحله برداشت برای مراحل تخم، لارو-شفیره و بالغ به ترتیب 372/0، 620/0 و 008/0 برای شته جالیز، 340/0، 652/0 و 007/0 برای پسیل پسته و 326/0، 645/0 و 029/0 برای تخم پروانه آرد به دست آمد. نرخ تولید روزانه (افراد نر و ماده) شکارگر به ازای هر ماده روی شته‌ جالیز، پسیل پسته و تخم پروانه آرد به ترتیب 37/24، 18/24 و 22/5 (ماده/فرد) محاسبه شد. بر اساس پارامتر های ارزیابی شده برای پرورش انبوه کفشدوزک C. sexmaculata میزبان‌های شته جالیز و پسیل پسته نسبت به تخم پروانه آرد با توجه به تولید تعداد افراد بیشتر شکارگر گزینه‌های مناسب‌‌تری می‌باشند. پیشنهاد می‌گردد اعتبار متغیر ‌های ارایه شده برای پرورش انبوه شکارگر مورد بررسی به ویژه نرخ برداشت از کلنی، در شرایط پرورش انبوه مورد باز بینی قرار گیرد تا بتوان به تولید بهینه‌ای از این عامل کنترل بیولوژیک دست یافت.
کلیدواژه ها